یکی دیگر از خصیصه‌های بزرگسالی من که کم کم دارم به آن دچار می‌شوم؛ علاقه به تکرار است. من هرگز کتابی را دوبار نخواندم، فیلمی را دوبار ندیدم، و همه چیز خیلی زود در نظرم رنگ می‌باخت. اما هرچه بزرگتر می‌شوم؛ انگار به دنبال نقطه‌ی امنی باشم، یا شیرجه در عمق، بیشتر به تکرار علاقه مند شده‌ام. شاید هم جلوه‌ای از ترس باشد، ترس از دیدن و خواندن و شنیدن و تجربه کردن آنچه ممکن است آزارمان بدهد. 

هربار جلوه‌ای تازه می‌بینم. دلم میخواهد همه چیز را به خاطر بسپارم. شاید دارم برای نسلی که تربیتش به ما گماشته می شود، پند و اندرز آماده می‌کنم.

از آهستگی لذت می‌برم. از چشیدن به جای بلعیدن. این‌ها نشانه‌های بزرگسالی است برای من.  


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها