جمعه اومدم خوابگاه، ( فرجه رو خونمون بودم )، بعد دیدم نعنا گفت بیا اینا رو نشونت بدم. دیدم ظرفا رو مرتب کرده شسته، بعد یه کاغذ هم چسبونده رو دیوار نوشته ظرفهای هرشب همان شب شسته شود، روی میز ظرف کثیف گذاشته نشود، برای جلوگیری از فاجعه در دوران امتحانات D:
حالا دوستانی که در جریان ماجرا بودن، خواستم بگم موفقیت اتفاقی نیست :))))) بعد از شیش ترم به این مرحله رسیدیم! منم امشب با ذوق رفتم ظرفامو شستم ، تا به قوانین مشروعیت بدهم و تشکر خود را از قوهی مقننه اعلام بدارم ^__^
همین کولر چیه؟ اونقدی که من تو عمرم از کولر سرماخوردم، از چلهی زمستون سرمانخوردم. البته فعلاً دارم مقاومت میکنم به کمک پتوی عزیزم. یکی از رویاهای اینجانب برای خونهی آیندهم اینه که بادگیر بذاریم براش، و از هرگونه سیستم سرمایشی برقی خود را بینیاز کنیم. ولی چیزی که دوس دارم بدونم اینه که چرا بعضی آدما مثل من سرمایین بعضیا گرمایی؟
+ برای دوستانی که قاطی میکنن بگم سرمایی یعنی از سرما خوشش نمیاد، گرمایی یعنی از گرما خوشش نمیاد D: بیاین یکبار برای همیشه یاد بگیریم و دیگه اینا رو قاطی پاطی نکنید
+ من خواهرم دوازده سالشه هنوز حداقل/حداکثر رو بلد نیست. برای نسل جدید کتابنخون متاسفم. دایره لغاتشون خیلی خیلی پایین اومده. مخصوصاً که لهجهها رو هم دیگه کمتر میشنون
من آدمی بودم ( هنوزم یکم هستم) که وقتی برام اتفاقی میفتاد، گلایهمو به خدا میبردم. میگفتم پس امداد غیبیت چرا نرسید؟ تو چرا دیگه منو دوس نداری؟ ولی کمکم تازگیا وقتی به کارام نگاه میکنم، میبینم بابا منم دیگه خیلی آدم حواسپرت و خطاکاری هستم. یعنی اتفاقی اگه میفته، درست که خدا میتونه از هررررر اتفاقی پیشگیری کنه و مراقبت باشه، ولی منم دیگه شورشو نباید در بیارم، تا کی قراره حواس پرت باشم و همینجوری به امید اینکه خدا امداد غیبی میرسونه خودمو اصلاح نکنم؟
حالا من سال کنکور، اشتباهاتمو برا تک تک سوالا مینوشتم و خیلی کمکم کرد که دیگه تکرار نکنم و یه دید خوبی بهم داد که اغلب موارد ذهنم کجاها به دام میفته و اشتباه میکنه. الانم میخوام اشتباهاتم تو زندگی روزمره رو بنویسم تا بتونم کمکم به یه مقدار کمینه برسونمشون.
الان امروز، قرار بود تحقیق ببرم بدم، رفتم دانشگاه، تازه یادم اومده که فلشمو نیاوردم با خودم. شانس آوردم فقط که دوستم خوابگاه بود، فرستاد تلگرام و رفتم پرینت گرفتم.
یا مثلا دیروز تو امتحان، درسته که دوجا اشتباه کردم، ولی بخاطر خدا نبوده؛ خدا ۶ تا سوالو کمک کرده، دوتای دیگه رو واقعا واقعاً هرجی فک میکنم تقصیر خودم بوده که انقد واضح بیدقتی کردم.
یا امروز دوباره، استادمون چندتا نمونه سوال داده بود، گفته بود از بین همونا سوال میدم. بعد دو تا از نمونه سوالا اینجوری بود :
علل پیدایش سکولاریسم را توضیح دهید.
مبانی لیبرالیسم را توضیح دهید.
من شاید ده بار این نمونه سوالا رو خوندم، و تازه امروز سر جلسه متوجه شدم تو سوال دوم لیبرالیسم رو میخواد نه سکولاریسم! ( همونم تازه اولش نفهمیدم، شروع کردم به توضیح لیبرالیسم، خدا یهو به دادم رسید گفت چشماتو وا کن دختر! )
بخشی از بیدقتیم از تندخونیم ناشی میشه. من همیشه مدل خوندنم skim و skip کردنه. ولی نباید به خودم اجازه بدم این مانع از تمرکزم بشه. باید بتونم هر موقع میخوام رومهوار بخونم و هر موقع میخوام دقیق و کلمه به کلمه.
بعداً نوشت : حتی همینجا که دارم از اشتباهاتم مینویسم باز اشتباه کردم. ولی اینو نمیگم، خودتون حدس بزنید D: یه کلمه رو جابجا نوشتم
درباره این سایت