من خیلی به جشن و روز و مناسبت خاص اعتقاد ندارم. چون نمیخوام اگه اتفاق ناخوشایندی توی اون روز افتاد تا ابد یادم بمونه. میخوام به اتفاقای بد اجازه بدم هرروزی دلشون خواست بیان و برن. فقط برن. مثل امشب که شب یلداست، نودت رفته، نعنا رفته، من موندم و امتحان فردا هشت صبح. 

یه ارائه داشتیم تو یه درس عمومی. بعد من کسی رو توی اون کلاس نمیشناختم، خیلی اتفاقی با دو نفر دیگه همگروهی شدم. بعد یکیشون گفت من ارائه میدم. منم خیلی گیر ندادم و قبول کردم. من خودم خیلی ارائه دادن رو دوست دارم و اعتماد به نفس و استعدادشم دارم به نظر خودم. منتها چون تیک دارم، اگه تو یه گروه باشیم و ‌کس دیگه‌ای بخواد ارائه بده هیچی دیگه نمیگم. چون خب این یه امتیاز منفیه و میگم شاید نمیخوان مستقیم بهم بگن. هیچی خلاصه. امروز رفت ارائه داد و فقط سعی کردم به خودم بگم فلانی عصبانی نباش انقد، نهایتش این دو نمره رو نمیگیره گروه دیگه. یه درس عمومیه فقط. یعنی این گروه انقد منو حرص داد که خدا میدونه!!! 

کاش فردا تعطیل شه . 




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها