حتی اگر چنان بخت یارت باشد که پاسخ منفی معشوق، اودیسهی عاشقانهات را همان وقت به پایان نرساند، در اوج شادمانی ناشی از نزدیکی، با هراس دشوار دیگری روبرویی :
آیا همان اندازه که من دوستت دارم، دوستم میداری؟ ترس پشت این سوال امنیت را نشانه رفته است. آیا من میتوانم با تو امن باشم؟ میخواهم که مرا با تمام دلت دوست بداری و برایت مهم باشم. ازینرو ناگهان چیزهای کوچک اهمیتی مضاعف مییابند : روز تولد مرا به یاد داشتهای؟ نوشتههایم را اینسو و آنسو میخوانی؟ به من گوش کردهای هرگز؟
میدانی در فضای دلدادگی هرچیزی قابلیت تبدیل شدن به نماد را دارد. هر گفتار و کردار معشوق به غیر از معنای ظاهری مفهومی رمزگونه نیز مییابد و عاشق مدام در حال رمزگشایی از این نمادهاست. . بارها مچ خودم را گرفتهام که میکوشم از هر حرف و رفتار تو معنایی استخراج کنم که در مه تاریک تردیدم چراغی شود، آیا مرا دوست داری؟
_ سمت آبی آتش
فقط خواستم بگم خیلی باهاش موافقم و خوندن این جملات خیلی بهم کمک کرد که احساسمو بهتر بشناسم.
درباره این سایت